مامان خونه با بابای خونه هر روز با هم جر و بحث شون می شه!!!
سر چی؟... الان می گم...
مامان خونه دوست داره بابا بدونه که ایشون روزشون رو چطور گذروندند! و اما بابای خونه اصلا دوست نداره درباره ی کارش تو خونه توضیحی بده!!!
تا اینجا قضیه مشکلی نیست...
مشکل وقتی شروع می شه که هر دو به اصل هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند!!! شدیدا پابند می شن! یعنی مامان می خواد بابا هم توضیح بده و بابا هم تمایلی به شنیدن حرفای مامان نشون نمی ده!!
.
.
بهش می گم: رفتی ایران خودرو؟ چی شد؟ چی گفتند؟!!
بعد از 5 دقیقه دوباره بهش می گم: که اینطور!! چه خوب!! پس ان شائ الله درست شد؟!!
.
.
با تعجب و تفکر نگام میکنه... می فهمه منظورم چیه... می خنده و بعد برام توضیح می ده!!
به مامان می گم: یاد گرفتی؟! می خنده می گه: فکر کنم!!!!.
.
.
فردا باز دوباره همون آشه و همون کاسه!!!